18 ماهگی عشقولکم
پسرم نفس من عشق من ... سلام با یک هفته تأخیر امروز صبح با بابا جون رفتیم واکسنتو زدی خوشکلم آخه هفته ی پیش سرما خوردی منم نبردمت واکسن بزنی تا خوب بشی بعد خیلی میترسیدم آخه شنیده بودم واکسن سختیه 18 ماهگی نگرانت بودم ، واکسنتو که زدی یخورده گریه کردی نازپسرم ولی خدارو هزار مرتبه شکر تا الان که زنگ میزنم مامان جون میگه همه چی عادیه گل پسرمم مثل همیشه در حال دویدن و بازی کردن خیلی ممنونم مامان که قوی بودی ایلیا خان من بشدت وابسته ی مامان شدی عشقم مامانیم یخورده اذیت میشه ولی خوب چاره ای جز صبر نیست چون هر کاری میکنم بازم همون آش و همون کاسه حرکاتت حرفات همه چیز واسمون شیرین و دوست داشتنیه نازم 1000000000000 بار بلکه بیشتر عاشقت...
نویسنده :
مامانی
10:12