ایلیاایلیا، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 2 روز سن داره

خاطرات پسر نازم ایلیا

 

 وان یکاد                          ککسسگگممهه

ایلیای من 3 ساله شد

عزیزترینم پسرم برزگترین نعمتی که خدا به من داد تو بودی همدمم... عشق واقعی ... برای داشتنت هزاران هزار شکر میگویم و سجده ی شکر میکنم ایلیای من قشنگترییییینم با تمام وجودم بهترینارو برات ارزو میکنم پسرم  زندگیم نفس های ارام کودکی توست همه ی ساعت ها و ثانیه های من تویی تولدت مبارک بهترینم ...
8 شهريور 1394

کاش باور داشتی ...

قشنگترینم ایلیای من مرد کوچولوی 2 سال و 3 ماهه ی  ما  روز بروز شیرین تر و مهربون تر ميشه الان ديگه کاملا حرف میزنه و حرف میفهمه یدونه پسر ماه من ،انشالله همیشه سالم باشی  پسرم ،همه ی تلاش من و بابایی برای رفاه تو و تربیت هر چه بهتر تو برای قدم گذاشتن تو این دنیا ی همه رنگه ،از خدا میخوام که پسر محکم و صبوری بشی دوستت داریم پسرم کاش باور داشتی در باورم  از نگاه شاپرک زیباتری کاش باور داشتی امید من از نسیم لاله بی همتاتری...     ...
16 آذر 1393

2 سال و 1 ماه از زمینی شدن فرشتمون گذشت

نازنین پسرم تو این سنش خیلی شیرین زبون شده دنیا بکامت شازده کوچولو ی من ... به تو سربسته و در پرده بگویم   تا کسی نشنود این راز گهر بار جهان را آنچه گفتند و سرودند تو آنی     خود تو جان جهانی تو ندانی که خود آن نقطه ی عشقی تو خودت باغ بهشتی ... ...
7 مهر 1393

12 روز به تولد 2 سالگی نفسم مونده

من خوشبخت ترینم ... چون تورو دارم ... بازم شادي و بوسه ، گلاي سرخ و ميخک ميگن کهنه نمي شه تولدت مبارک تو اين روز طلايي تو اومدي به دنيا و جود پاکت اومد تو جمع خلوت ما تو تقويما نوشتيم تو اين ماه و تو اين روز از اسمون فرستاد خدا يه ماه زيبا يه کيک خيلي خوش طعم ،با چند تا شمع روشن يکي به نيت تو يکي از طرف من الهي که هزارسال همين جشنو بگيريم به خاطر و جودت به افتخار بودن تو اين روز پر از عشق تو با خنده شکفتي با يه گريه ي ساده به دنيا بله گفتي ببين تو اسمونا پر از نور و پرندس تو قلبا پر عشقه رو لبا پر خندس ...
27 مرداد 1393

نفسم ایلیا

سلام عشق مامان  همه ی امیدم مرد کوچولوی من الهی قربونت برم کم کم داری 2 ساله میشی خیلی مهربون و آقا ست خیلی با ادب و خوبه من به وجودت افتخار میکنم نفسم زنده ام به بودنت و نفس میکشم با نفس کشیدنت   زندگیه مامان   این روزا با گوشی میتونم بیام یک کوچولو برات بنویسم  تمام کلمات رو میگه ایلیا خان بسیار پسره مودبیه عسلم دوستت دارم مامانی ...
1 مرداد 1393

کوچولوی 21 ماهه ی من

سلام عشقم  ایلیا ی من  نفسم آنروز مامانی نت نداره الانم دارم با گوشی وبلاگ آپ میکنم ببخش اگه مثل قبل برات نمینویسم نفسم . الان ديگه همه چيزارو درک میکنی و میفهمی الهی قربونت برم من پسرم عاشقانه دوستت دارم نفسم  عکسهای آتلیه مون  رو هم گرفتیم یکیشو میزارم. ايشالا امشب میخواهم بریم ترکیه ولی ...    راستی پسرم دیگه حسابی مرد شده 10 روزی میشه شیر نمیخوره کلا ولی فوق العاده پسر خوبی بود دوستت دارم پسرم  عاشقتم  زندگیم تویی   ...
21 خرداد 1393

20 ماهگی نفس خان

پسرک شیرین من 20 ماهیت مبارک عزیز دلم ایلیا خان تو این روزا که با سرعت میگذره و تو بزرگتر میشی نمیدونم چرا مشغله ی ما هم بیشتر میشه  چه سر کار چه خونه دلم میخواد لحظه لحظه هات رو برات بنویسم و چیزی از قلم نیوفته ولی ... این هفته من و بابایی و ایلیا خان با هم رفتیم آتلیه البته پسرکم اصلا واسه عکس تک نفرش همکاری نکرد و مجبور شدم بغلش کنم و بعد من حذفیده بشم ولی بجاش کلی عکس سه نفره گرفتیم شیرین زبون من تو این ماه دیگه تقریبا همه ی کلمه هارو میتونه بگه - شیر روزش رو هم گرفتم فقط شبا شیر میخوره بخاطر همین یخورده نق نقو شده بود که الان بهتره - به همه میگه مامان الهیییییییییی قربونش برم یه دوچرخه ی خوشمل خریدیم واسش که خیلی دوسش د...
27 ارديبهشت 1393

تولد بابای عزیزم

دختـــــر که باشی میدونی اولیــــن عشق زندگیـــت پدرته دختــــر که باشی میدونی محکـــــم ترین پناهگـــاه دنیا آغوش گــــــرم پدرته دختر که باشـــــی میدونی مــــردانه ترین دستی که میتونـــــی تو دستت بگیری و دیگه از هیچی نترسی دستای گرم و مهربــــون پـــــدرته هر کجـــــای دنیا هم باشی چـــه باشه چه نباشـــه قویتــــرین فرشــته نگهبان پــــــدرته ... دوستت داریم بابای مهربونمممممممم در حال دست زدن ...
18 فروردين 1393